نویسنده |
محمدعلی مترنم |
منبع |
سينما فارس |
در آغاز جهان، وقتي که موجودات اوليه و ماموتهاي پشمالو در زمين پرسه ميزدند، انسانهاي نخستين، داستان داگ و هوگنوب که دو دوست وابسته به هم بودند را تعريف ميکنند. داگ قبيله اش را در برابر قدرت عصر برنز متحد ميکند. در يک نبرد او آنها را با بازي فوتبال شکست ميدهد و در نتيجه اولين بازي فوتبال شکل ميگيرد....
درباره کارتون جنگليها
فيلم جنگليها به کارگرداني نيک پارک در سال 2018 ساخته شد. اين فيلم محصول کشور انگليس و در ژانر انيميشن و ماجراجويي است. در اين فيلم ادي ردمين، تام هيدلستون، ميسي ويليامز و تيموتي اسپال به هنرمندي پرداختهاند.
کارگردان : نيک پارک
فيلمنامه و نويسندگي : آقايان نيک پارک و مارک بورتون
ستارگان : ادي ردمين، تام هيدلستون، ميسي ويليامز
نيک پارک از کارگردانان خوش ذوق استديو آردمن و صنعت انيميشن است. او به دليل سبک خاص کارهايش که بيشتر در طراحي شخصيتهايش ملموس است شناخته شده. پارک که تا به امروز جوايز بسياري از جمله چهار جايزه اسکار را در کارنامهي خود دارد، همچون هنري سليک و تيم برتون از کارگرداناني است که اسير جلوههاي ويژه کامپيوتري نشده و همچنان با تکنيک استاپموشن انيميشنهايش را ميسازد. هرچند که دراستاپموشنهاي امروزي از جلوههاي ويژهي کامپيوتري هم استفاده ميشود. در انسان اوليه نيز کامپيوترها به کمک سازندگان آمدند، خصوصاً در تصاوير پسزمينه، اما همچنان اصالت کار از هنر دستي است. از ساخت عروسکها و طراحي لباسها گرفته تا انيمت آنها و... . نيک پارک تلاش کرده تا کمترين ردي از دخالت کامپيوترها بهجا نگذارد و ابزار را طوري در خدمت گرفته که گويي اصلا کامپيوترها نقشي نداشتند و فيلم کاملا يک دست بهنظر ميرسد که نمرهي مثبتي از نظر تکنيکي براي انيميشن انسان اوليه محسوب ميشود.
داستان با نمايش انقراض دايناسورها و سپس کشف فوتبال توسط انسانهاي اوليه شروع ميشود! که در آن شاهد صحنههاي خنده داري مبتني بر تصاوير و نه ديالوگ هستيم. بعد از آن با يک فلش فوروارد به چند قرن بعد ميرويم و با شخصيت اصلي اثر داگ و خوک دوست داشتنياش هاگ ناب آشنا ميشويم و ميفهميم او و قبيلهاش در درهاي زيبا که در محاصرهي بيابانها و کوههاي بيآب علف است، به خوبي و خوشي زندگي ميکنند و هيچ درکي از فوتبال که اجدادشان انجام ميدادند ندارند و به اشتباه توپي که در نقاشيهاي نياکان خود ميبينند را موجودي مرموز تلقي ميکنند که اجدادشان آن را شکار ميکردند! داستان با آمدن انسانهاي متمدنتر که در واقع از عصر برنز هستند گسترش پيدا ميکند.
پارک سعي ميکند با ظرافت به مفاهيمي در اثرش اشاره کند. مثل داستان آدم و حوا؛ همچون اخراج اين قبيله از سرزمين رويايي خود، که جالب است پس از صحنهي اوليه است که داگ را مشغول چيدن ميوهاي ميبينيم! و يا همچنين اشاراتي به مافياي پشتپرده فوتبال همچون سوءاستفادهاي که لرد نوث از فوتبال براي جيب خود ميکند. همچنين تقابل سنت و مدرنيته همچون جهان پيشرفته اما به دور از طبيعت و شور و حال زندگي سنتي انسانهاي اوليه و... که البته پارک تأکيد چنداني روي آنها نميکند و بيشتر شوخيها هستند که اثر را پيش ميبرند و تأثيرگذار هستند.
و البته نکتهي مثبت ديگر اثر، زمان نسبتاً کم آن است. پارک به خوبي ميدانسته که بايد چه ميزان کليشهها را به تصوير بکشد و طنز را تا چه زماني در کارش استفاده کند و تا قبل از اينکه مخاطب از اين کليشهها خسته شود کار را تمام کند. در واقع اين موجز نشان دادن نيز نکتهي مثبت ديگري است. اما انسان اوليه ايراداتي هم دارد؛ بهعنوان مثال يک سوم پاياني و مسابقهي فوتبال ميتوانست بسيار بهتر کار شود و شاهد رقابتي نفسگير در کنار شوخيهاي جذاب باشيم اما بهنظر ميرسد در اينجا کم کاري وجود داشته و پارک تنها به چند شوخي همچون مصدوم شدن دروازه بان و قرار دادن هاگ ناب درون دروازه و يا پخش صحنهي آهسته بازي اکتفا کرده! با اين وجود يکي از ويژگيهاي کميک کردن اثر، استفاده از المانهاي مدرن در دل جهاني بدوي است که در اين اثر بارها شاهد چنين المانهايي هستيم.
مشخص است. اثر بدون آنکه بخواهد اداعايي داشته باشد و تبديل به فيلمي کشدار، شعاري و گزافهگو شود مخاطب را با تمام لکنت و ايرادي که دارد، با همان نيمچه فرمش که از تکنيک بلدي کارگردانش آمده سرگرم ميکند.
و تبديل به اثري ميشود که حداقل براي يک بار هم که شده ارزشش را دارد که اعضاي مختلف يک خانواده از کوچک تا بزرگ براي ديدنش وقت بگذارند و از شوخيهايش لذت ببرند. البته همانطور که گفتم انيميشن انسان اوليه فاقد تأثيرات بالاي حسي است که در ذهن مخاطب بماند و چيزي جز تفريحي شيرين و زودگذر نيست.