شعر بخاری
عباسعلی سپاهی یونسی
تابستونا تعطيله
ميره توي انباري
وقتي زمستون ميشه
کار ميکنه بخاري
گرماهاي داغ داغ
ميده به خونه ما
وقتي ميرم کنارش
به من ميگه بفرما
زود ميگيرم از اوّل
گرما براي دستم
دوستش دارم هميشه
الان پيشش نشستم