در دنیای امروز، مربیان کارآمد دوره پیش دبستان زمان زیادی را در طول روز، صرف آموزش خردسالان میکنند تا به آنها بیاموزند چگونه هیجانهای خود را مدیریت و خود مجادلههایشان را حل کنند. یکی از ویژگیهای برجسته مربیان این است که به سرعت برای حل مشکل کودکان اقدامی نمیکنند بلکه مهارتها و ابزارهایی برای کودکان فراهم میآورند تا آنها بیاموزند که خود مشکلشان را حل کنند.
همواره حال و وضع کودکان در فضا و جو کلاس مختلف است. ممکن است یکی از کودکان گریه کند، بعضی از کودکان درباره دوستان خود یا راجع به یک اسباببازی شروع به بحث و جدل کنند. شاید یک یا تعدادی از کودکان برای شکایت کردن از دوستان خود، دور معلم جمع شوند و از معلم بخواهند که مداخله کند. در چنین وضعی، مربی خوب دوره پیشدبستان چگونه رفتار خواهد کرد؟ چگونه میتواند با حالات مختلف هیجانی، نزاع، نمایش بازی کردن کودکان برخورد کند؟ چگونه به کمک آنچه آموخته است، موقعیت موجود را مدیریت میکند؟ مقاله پیش رو به این پرسشها پاسخ خواهد گفت.
در دنیای امروز، مربیان کارآمد دوره پیش دبستان زمان زیادی را در طول روز، صرف آموزش خردسالان میکنند تا به آنها بیاموزند چگونه هیجانهای خود را مدیریت و خود مجادلههایشان را حل کنند. یکی از ویژگیهای برجسته مربیان این است که به سرعت برای حل مشکل کودکان اقدامی نمیکنند بلکه مهارتها و ابزارهایی برای کودکان فراهم میآورند تا آنها بیاموزند که خود مشکلشان را حل کنند.
بنابراین، مربیان باید به فنونی مسلط باشند تا بتوانند مهارت مدیریت هیجانها را به کودکان بیاموزند. در این زمینه، آنها باید مهارتهای اساسی زیر را به کودکان آموزش دهند:
- شناخت هیجانها و نامگذاری آنها توسط کودکان: از جمله شناخت و درک مسائلی مانند: شادی، غم، خستگی، امیدواری، ناامیدی، هیجان زدگی، متعجب شدن یا صدمه دیدن.
- یاد دادن اینکه احساسات قابل تغییرند: این نکته که احساس یک واکنش موقتی است و تا ابد، ادامه پیدا نمیکند، باید به کودکان آموخته شود.
- شناخت تفاوت بین احساس و عمل: بدین معنا که کودکان بیاموزند که چگونه بهترین واکنش را به احساسات خود نشان دهند.
بنابراین، در ادامه این پیوستار سه مقوله فوق را که مربیان باید به کودکان در هدایت و مدیریت هیجانها و تعارضهای درونیشان بیاموزند، به طور دقیقتر شرح میدهیم.
شناساندن هیجانها به کودکان
کودکان از دوسالگی میتوانند احساسها را بشناسند و آنها را نام ببرند. مربی برای ایجاد این مهارت، باید در طول ساعات کلاس احساسات خود را مثال بزند، آنها را نام ببرد و درباره آن احساسات با کودکان صحبت کند. مثلاً بگوید:« امروز آنقدر هیجان زده هستم که دوست دارم برویم در زمین بازی و باهم بازی کنیم! خیلی لذت دارد.» یا « وقتی مجبور بودم تا دیروقت کار کنم، خیلی ناامید شدم.
چون دوست داشتم برای شام به موقع خانه باشم. »بدین منظور لازم است مربیان قبل از شروع آموزش نامگذاری هیجانها به کودکان،« واژههای مرتبط با احساس»را در ذهن آنان شکل دهند و فعالیت هایی را برای تحقق این امر طراحی کنند. هنگامی که کودکان به درک مناسبی از احساسات دست یافتند، مربیان میتوانند درباره هیجانهای کودکان با خودشان صحبت کنند. آنها نباید به طور مستقیم احساس مشخصی را از کودکان بخواهند. باید به یاد داشت که مربیان نباید احساسات کودکان را فرابخوانند و درباره آن صحبت کنند!
شناساندن تغییرپذیر بودن احساسات به کودکان
همواره فرصت تجربه کردن و درک کردن اینکه احساسات، قابل تغییرند برای کودکان فراهم نمیشود. گاهی کودکان ممکن است در کلاس یا منزل در برابر احساس غم و ناامیدی، واکنشهای هیجانی شدید نشان دهند؛ چرا که نمیدانند این احساسات موقتی هستند و خیلی زود میتوانند خوشحال شوند.
هدایت کودکان توسط مربی و ایجاد درک اساسی نسبت به متغیر بودن احساسات، گام مهمی در یاری رساندن به کودکان به منظور مدیریت هیجانهای آنها محسوب میشود.
یکی از شیوههای آموزش این مهارت آن است که مربی به طور صریح به کودک بگوید: « احساسات تغییر میکند.»برای مثال بگوید:« تو وقتی نتوانستی به پارک بروی، ناراحت شدی اما الان که در پارک در محل بازی هستی، خوشحالی. پس احساسات تغییر میکنند.» نکته در خور توجه برای مربیان این است که نباید کودکان را به موافقت با جملات بیان شده مجبور کرد بلکه باید زمینه مشاهده کردن را برایشان فراهم آورد تا این طریق پیش روند.
شناساندن تفاوت بین احساس و عمل به کودکان
یک عمل میتواند به ایجاد احساس بیانجامد اما یک احساس لزوماً نمیتواند منجر به شکل گیری یک عمل شود. یادگیری مهارتهای ضروری برای کنترل احساسات و حل مسائل اگرچه در سنین بزرگسالی هم فرایند دشواری است اما برای کودک خردسال یک ضرورت محسوب میشود. معلمان خوب آگاهاند که بین احساس و عمل تفاوت وجود دارد. همچنین کودک ممکن است شاد یا غمگین، ناامید یا هیجان زده باشد.
این امر بستگی به آن دارد که افراد دیگر در برابر وی چگونه رفتار کرده باشند. مربیان میتوانند برای نشان دادن این مفهوم که احساس با عمل متفاوت است، از کتابهای داستان ویژه کودکان کمک بگیرند. با خواندن داستان برای کودکان، میتوان درباره احساس شخصیتهای داستان و نحوه عمل کردن آنها با کودکان صحبت کرد. بعد از خواندن داستان، مربیان و کودکان میتوانند درباره داستان با هم گفتوگو کنند.
برای آموزش جدا کردن احساس از عمل توسط کودک، مربی میتواند ابتدا به کودک کمک کند تا احساس خودش را شناسایی کند و سپس او را در جهت عمل مرتبط با آن هدایت نماید.
همچنین مربیان میتوانند به احساس کودک اشاره کنند و سپس، رفتار یا عملی را که به دنبال آن احساس میآید، توضیح دهند.
از طریق شیوه های تخیل گرایی میتوان از کودکان خواست که خود را در فضای آرامی تصور کنند؛ میتوانند در عالم خیال به جنگل بروند، دررودخانه شنا کنند، روی ابرها حرکت کنند و در ساحلی آرام قدم بزنند.
فنون آرامش بخشیدن به هیجانهای کودک
کودکان به طور طبیعی، وقتی در محیط اطرافشان وضعیت ناگواری پیش میآید، برای رسیدن به آرامش به دنبال بزرگترها میگردند. شاید برای کودکان خردسال هیچ چیزی از احساس امنیت مهمتر نباشد. به شکلی که بداند وقتی احساس تنهایی میکند، کسی پیش او هست.
از این رو، هرگاه کودک توانست هیجانهای خود را بشناسد و درک کند، بعضی شگردها برای آرام کردن او میتواند مفید باشد. این شیوهها از شدت یافتن هیجانهای کودکان جلوگیری میکند:
- وقتی کودک احساس ناراحتی یا نگرانی میکند، بهتر است یک لیوان آب به او بدهید تا بنوشد یا دست و صورت او را بشویید. آب یک آرامبخش طبیعی برای کودکان است.
- لمس کردن برای کودکان مهم و آرامشبخش است. در کلاس درس وقتی کودکی ناراحت است، معلم میتواند قبل از اینکه از او بپرسد« میتوانم کمک کنم؟»دستها یا شانه کودک را بگیرد.
- به ویژگیهای خاص فردی کودکان احترام بگذارید. بعضی از کودکان هنگام ناراحتی دوست ندارند کسی به آنها دست بزند. اگر کودکی از این کار دوری کرد، بدانید که این شیوه برای وی مناسب نیست.
- خواندن شعر یا آواز برای کودک میتواند به آرام شدن وی کمک کند.
- مربی میتواند از کودک بخواهد یک پازل ساده را حل کند، با کنار هم چیدن قطعات یک شکل آن را تکمیل کند، سکهها را بشمارد و یا برج سادهای بسازد.
- مربی میتواند از کودک بخواهد به قسمت جدیدی از کلاس برود و کار جدیدی انجام دهد.
- بازی پیدا کردن افراد در کلاس را انجام دهد.
به کارگیری فنون آرامش بخش
آموزش فنون آرام ساختن بدن و خارج کردن اضطراب از بدن یک مسئله مهم آموزشی در برخورد با کودکان است.
برای آموزش فنون آرامبخش مربیان میتوانند ابتدا به کودکان آموزش دهند که چگونه ماهیچههای بدن خود را آزاد کنند و از سر تا نوک پا ماهیچهها را آرام نگه دارند.
قدم بعدی آن است که به کودکان بیاموزند که به نفس کشیدن خویش دقت کنند. دستشان را روی قلب خود بگذارند و ضربان آن را احساس کنند.
مربی میتواند از کودکان بخواهد عمل دم و بازدم را با تمرکز انجام دهند. کودکان باید ابتدا بیاموزند چگونه بدن خود را آرام آزاد کنند. سپس میتوانند یاد بگیرند که چگونه حرکات بدن خود را نمایش دهند حتی هیجانهایشان را مدیریت کنند.
از طریق شیوههای تخیل گرایی میتوان از کودکان خواست که خود را در فضای آرامی تصور کنند؛ میتوانند در عالم خیال به جنگل بروند، در رودخانه شنا کنند، روی ابرها حرکت کنند و در ساحلی آرام قدم بزنند.
به این ترتیب میتوان اذعان داشت که مربیان کارآمد در دوره پیش از دبستان باید با مدنظر قرار دادن چالشها و تعارضهای هیجانی که برای کودکان پدید میآید، تکنیکهای درستی را به کار گیرند و به کمک آنها کودکان را به مدیریت و هدایت صحیح هیجانهای درونی خویش نزدیک کنند.
دکتر مرجان کیان، استادیار دانشگاه خوارزمی